چه صدفها که به دریای وجود
سینه هاشان ز گهر خالی بود!
ننگ نشناخته از بی هنری
شرم ناکرده از بی گهری
سوی هر درگهشان روی نیاز
همه جا سینه گشایند به نیاز
زندگی دشمن دیرینه من
چنگ انداخته به سینه من
روزو شب با من دارد سر جنگ
هر نفس از صدف سینه تنگ
دامن افشان گهر اورده به چنگ
وان گهرها...همه کوبیده به سنگ
+++++فقط به وزن شعر و کلمات توجه نکنین یه کمی فکر کنین رو شعر خیلی معنای زیبایی داره...مفهومش خیلی قشنگه....